زمان تقریبی مطالعه: 54 دقیقه
 

زبان‌های رایج خراسان





زبانهای عربی، ترکی و لری در خراسان، رایج است.

فهرست مندرجات

۱ - زبانهای رایج در خراسان
       ۱.۱ - زبان عربی
       ۱.۲ - نسب عربهای شمال خراسان
       ۱.۳ - گویشهای عربی
       ۱.۴ - تاثیر زبان فارسی
۲ - زبان ترکی
       ۲.۱ - گویشهای ترکی خراسان
       ۲.۲ - زیستگاه ترک‌زبانان خراسان
       ۲.۳ - تفاوتهایی گویشهای ترکی خراسانی
۳ - زبان کردی کرمانجی
       ۳.۱ - نخستین کردهای خراسان
       ۳.۲ - گویشهای کردی خراسان
              ۳.۲.۱ - اثر پذیری های کردی خراسان
۴ - گویشهای رایج در خراسان
       ۴.۱ - گویش تاتی
              ۴.۱.۱ - ویژگیهای تاتی
       ۴.۲ - گویش هزارگی
              ۴.۲.۱ - نظام آوایی گویش هزاره
              ۴.۲.۲ - مشخصه‌های آوایی گویش هزاره
              ۴.۲.۳ - نظام صرفی گویش هزار
              ۴.۲.۴ - ریشه‌شناسی واژه‌های گویش هزاره
       ۴.۳ - گویش بلوچی
              ۴.۳.۱ - گونه های بلوچی خراسان
       ۴.۴ - گویش کولیان خراسان
              ۴.۴.۱ - واژه‌های گویش کولیان
              ۴.۴.۲ - نظام‌آوایی گویش کولیان
۵ - منابع
۶ - پانویس
۷ - منبع

۱ - زبانهای رایج در خراسان




۱.۱ - زبان عربی


تاریخ رخنه تدریجی اقوام مختلف به سرزمین خراسان در دوره اسلامی هنوز کاملا روشن نیست، اما به نظر می‌رسد نخستین قوم غیرفارس، مسلمانان عرب بودند که در سده‌های نخست هجری در سرزمین خراسان سکنا گزیدند.
[۱] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۴۹.
آنان از جنوب خراسان وارد این ناحیه شدند و پس از فتح طبس و قهستان به سوی نواحی شمالی رفتند.
[۲] ذیل «الطبسان»، یاقوت حموی، معجم البلدان.
[۳] کلیفورد ادموند باسورث، تاریخ سیستان، ج۱، ص۵.
بیشتر ساکنان عرب کنونی جنوب خراسان بازماندگان مهاجرانی هستند که در قرون اولیه اسلامی از بصره و کوفه به این ناحیه آمدند.
[۴] حبیب‌اللّه عباسی، «نگاهی به پیشینه تاریخی اعراب جنوب خراسان»، ج۱، ص۳۱ـ۳۴.
[۵] عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۳۶۷ـ ۳۶۸.
در چند قرن اخیر تراکم جمعیت ساکنان عرب‌زبان در برخی از نواحی جنوب خراسان به اندازه‌ای بوده که از آن با نام عربخانه یاد شده است.
[۶] اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج۱، ص۹۴۷.
در حال حاضر عربخانه یکی از دهستانهای شهرستان نهبندان، از توابع استان خراسان جنوبی، است که برخی از ساکنان آن عرب‌اند
[۷] فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان جنوبی، شهرستان نهبندان، ص ۳۴ .
عربهای بازمانده در خراسان بسیار اندک‌اند و به صورت پراکنده در برخی از نواحی شهرستانهای نهبندان و درمیان، در استان خراسان جنوبی، و در شهر سرخس، در استان خراسانی شمالی، سکنا گزیده‌اند
[۸] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۲۷.
[۹] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۶.
[۱۰] د. ایرانیکا، ج ۲، ص ۲۱۷


۱.۲ - نسب عربهای شمال خراسان


به لحاظ نسب‌شناسی عربهای شمال خراسان با عربهای جنوب خراسان متفاوت‌اند؛ عربهای شمال خراسان از نوادگان عربهایی هستند که در زمان نادرشاه افشار (حک: ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) از خوزستان به سرخس کوچانده شدند.
[۱۱] چارلز ادوارد ییت، سفرنامه خراسان و سیستان، ج۱، ص۳۵.

در حال حاضر فقط عربهای جنوب خراسان به زبان عربی تکلم می‌کنند.ایوانفVladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series,
[۱۲] vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ص ۱۵۶
در وصف زبان آن‌ها نوشته که زبان این عربها نامفهوم و خشک است و واژگان آن تقریبآ فارسی، اما دستورزبان (نحو) آن عربی است. آوازها و حتی لالاییهای این زبان به فارسی است و زبان عربی واقعی، مطلقآ برای آن‌ها قابل فهم نیست. عباسی
[۱۳] حبیب‌اللّه عباسی، «نگاهی به پیشینه تاریخی اعراب جنوب خراسان»، ج۱، ص۳۴.
واژگان زبان مردم این ناحیه را بسیار کهن دانسته است. به نظر وی اغلب واژه‌های رایج در این زبان از واژه‌های کهنه زبان عربی محسوب می‌شوند که امروز به کار نمی‌روند و بسیاری از عرب‌زبانان حتی قادر به فهم آن نیستند. اسماعیل جانی
[۱۴] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۳۱.
با تأیید این موضوع، نمونه‌هایی از این گویش را ذکر کرده است. برای مثال مردم این منطقه واژه «ظالع» را به صورت aleo (انسان گنگ)، واژه «یَخبطُ» را به صورت «یتْخَبَّطْ» (yetxabbat: شبانگاه و کورکورانه حرکت کردن) و «فحلاه» را به صورت مِخلا (mexla: توبره علف) به کار می‌برند. جانی
[۱۵] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۴.
معتقد است که با تدقیق در پیکره زبانی گویش عربی درمیان به شباهتهای بسیاری میان این گویش و لهجه بنی‌تمیم (قبایل عراقی که در قرون اولیه اسلامی به خراسان هجرت کردند) دست یافته و عربهای شهرستان درمیان را به قبیله تمیم منسوب کرده است (رجوع- کنید به ادامه مقاله). دالگرن ضمن تأیید این مطلب که این گویش تأثیرات بسیاری از زبان فارسی پذیرفته، آن را گویشی از گویشهای عربی سرزمین عراق دانسته است.
[۱۶] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۷.


۱.۳ - گویشهای عربی


گویشهای عربی درمیان و عربخانه شباهتها و در عین حال تفاوتهای بسیاری باهم دارند. دستگاه واجی این دو گویش به شدت تحت تأثیر دستگاه واجی زبان فارسی قرار گرفته‌اند. در گویش عربی درمیان از چهار واج فارسی p/پ، z/ژ، g/گ، و c/ چ فقط واج z وام گرفته نشده است،
[۱۷] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۵۸ـ۶۰.
درحالی که در گویش عربی عربخانه این واج نیز دیده می‌شود. در این گویش به جای واج J/ جدر عربی امروز، واج z/ ژ می‌آید. برای مثال hazara (سنگ) تلفظ واژه حجاره در عربی قدیم و امروز است.
[۱۸] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۳.
در این دو گویش، همخوانهای/ ذ، z/ ز، d/ ض، z/ظ و t/ ط، t/ ت و /ث، s/س، s/ ص، برخلاف زبان عربی رسمی و تحت تأثیر دستگاه صوتی زبان فارسی، اغلب به یک شکل تلفظ می‌شوند.
[۱۹] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۴.
[۲۰] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۲.
گویش عربیِ درمیان دارای ۲۴ همخوان و ۱۰ واکه است
[۲۱] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۴.
که عبارت‌اند از:a، i، u، o، o، e، e، a، a و واکه مرکّب ow؛ واکه‌های ow, o, e, aدر زبان عربی رسمی وجود ندارد.
[۲۲] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۶۲ـ۶۵.
در گویش عربیِ عربخانه واکه مرکّب owوجود ندارد در حالی که دو واکه U (مانند zuft: زوج) و (مانند ctab: کتاب) در دستگاه واکه‌ایِ این گویش وجود دارد که در گویش عربیِ درمیان وجود ندارد.
[۲۳] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۳.

در این دو گویش فرایندهای واجی نظیر ابدال، ادغام، قلب، حذف و افزایش به وفور دیده می‌شود. نمونه‌هایی از ابدالهای همخوانی مشترک میان این دو گویش ابدال q/ ق به g/ گ. گویش عربیِ درمیان: qalb (قلب) galb (گلب)؛ گویش عربی عربخانه: aqra (اقرا) agra (اگرا)، و ابدال k «ک» به c «چ» است. گویش عربیِ درمیان: ekkin (ثکیّن) eccin (ثچیّن) در صورتی که حرکت همخوان قبل از واج kفتحه یا کسره باشد؛ گویش عربی عربخانه: aktab (اکتاب) actab (اچتاب). این ابدالها تحت تأثیر آشکار زبان فارسی است.
[۲۴] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۶۵ـ۷۰.
[۲۵] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳.

یکی از ابدالهای واکه‌ای رایج در گویش عربی درمیان ابدال «همزه» به «عین» است. این ابدال در زبان عربی به ابدال عنعنه مشهور است و قدما آن را به دو قبیله تمیم و قیس‌بن عیلان نسبت داده‌اند.
[۲۶] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۶۵.
فرایند واجی ادغام در افعال نیز در این گویش رایج است. مانند latehell (لاتحلّ) به جای لاتحلل. این فرایند امکان انتساب این گویش را به گویش عربی قبیله تمیم تقویت می‌کند.
[۲۷] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۷۲.

در دستگاه ساختواژی گویش عربیِ درمیان و عربخانه ساختار مثنی وجود ندارد و به جای آن از شکل جمع استفاده می‌شود. برای مثال در جمله zuft lahzat anna (ما دو گویش داریم) به جای عبارت Iahzenشکل جمع آن (lahzat) آمده است. البته در گویش عربی عربخانه فقط اعداد با علامت شکل مثنی به کار می‌روند.
[۲۸] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳.
[۲۹] لطفاً برای دیدن اصل کلمات و واج های عربی به خود کتاب مراجعه نمایید
.
در این گویش برای جمع بستن اسامی تنها نشانه‌های جمع عربی به کار می‌رود و واژه‌های مفرد فارسی نیز با نشانه‌های عربی جمع بسته می‌شود. برای مثال الکشورات به جای کشورها.
[۳۰] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۶.
ضمایر شخصی منفصل و متصل در گویش عربی درمیان و عربخانه با یکدیگر تفاوتهایی دارند. ضمایر متصل مفرد در گویش عربخانه متناسب با این‌که پس از واکه واقع شوند یا همخوان تفاوت دارند
[۳۱] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۸۲.
[۳۲] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۶.
[۳۳] د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۴۰۳؛ جدول ۱ .

در هر دو گویش، در صرف افعال، صیغه های مفرد مذکر مخاطب (m tt: خوابیدی «مذکر») و متکلم وحده (m tt: خوابیدم)، یکسان است و با قرینه موجود در جمله باید آن‌ها را از هم تمییز داد.
[۳۴] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۸۲.
[۳۵] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۶.
در گویش عربی در میان برای ساخت ماضی بعید از فعل کمکی «کُن» (kon ¬ can) به علاوه اسم فاعل استفاده می‌شود و برای منفی کردن آن قبل از فعل کمکی حرف نفی «ما» اضافه می‌شود، مانند ما چن ضاربین (ma can darbin: نزده بودند). برای ساخت ماضی استمراری نیز فعل کمکی can به علاوه فعل ماضی ساده به کار می‌رود.
[۳۶] اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۸۴ـ۸۵.


۱.۴ - تاثیر زبان فارسی


تأثیر ساختار زبان فارسی در ساختار افعال و جملات گویش عربخانه نیز دیده می‌شود. در گویش عربخانه، جملات اسنادی به دو شیوه بیان می‌شوند: از طریق فعل فارسی «هست» که با یک پسوند صرف می‌شود، یا از طریق پسوندهای ویژه، برای مثال، من هلاکم ana halak hasti (اَنَا هلاک هستی)؛ و او (مؤنث) هلاک است ehey halak hasta (اِهی هلاک هستَ؛
[۳۷] Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۷.
[۳۸] د. ایرانیکا،، ج ۱۳، ص ۴۰۳؛ جدول ۱ .


۲ - زبان ترکی



درباره تاریخ حضور اقوام ترک در خراسان اقوال مختلفی وجود دارد. ایوانوف
[۳۹] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۴.
ترکهای خراسان را بازمانده مهاجمان ترکی دانسته که در قرن سوم از ترکستان به خراسان حمله کردند. فرای و صاییلی
[۴۰] (Richard N Frye and A M Sayili, "The Turks in Khurasan and Transoxania at the time of the Arab conquest", The Moslem world, XXXV, no۴ (Oct۱۹۴۵، ص ۳۱۵
تاریخ حضور ترکان در خراسان و ماوراءالنهر را به قبل از ورود اسلام به ایران نسبت داده‌اند. در منابع جغرافیایی قرون اولیه هجری نیز درباره حضور ترکان خلج در مناطقی از خراسان بزرگ مطالبی آمده است.
[۴۱] ابن‌حوقل، المسالک والممالک، ج۱، ص۴۱۹.
[۴۲] اصطخری، مسالک الممالک، ج۱، ص۲۵۳.
به نظر یوهانسون،
[۴۳] Lars Johanson, "Code،copying in Irano،Turkic", Language sciences, vol۲۰, no۳ (۱۹۹۸)، ج۱، ص۳۲۵.
مت اعظم ترکهای ایران از اخلاف سلجوقیان‌اند. سلجوقیان از قبایل غز بودند و ترکهای خراسان در اصل بازمانده دسته‌ای از این ترکان غز محسوب می‌شوند.
شمار ترک‌زبانان خراسان از قرن چهارم تا ششم افزایش درخور توجهی یافت.
[۴۴] الی ایوانوویچ کالسنیکوف، قومیت‌های خراسان از دیدگاه جغرافی‌دانان مسلمان سده‌های ۹ـ۱۳م (۳ـ۷ق)، ج۱، ص۸۴.


۲.۱ - گویشهای ترکی خراسان


امروزه ترک‌زبانان خراسان به گویشهای متعددی تکلم می‌کنند که با ترکی آذری و گویش ترکمنی خراسان تفاوت دارد.
[۴۵] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۴.
[۴۶] جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۳.
گفتنی است که گویش ترکمنی شمال خراسان یکی دیگر از زیرشاخه‌های زبانهای ترکی ـ ایرانی است
[۴۷] د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۳۹۶
که در این مقاله به سبب در دسترس نبودن منابع داده بنیادی که این گویش را مطالعه کرده باشند، از شرح ویژگیهای آن خودداری شده است.
به نظر ویندفور ترکی خراسانی زیرشاخه‌ای از زبانهای ترکی ایران است که گویشهای مختلف این گروه علاوه بر شمال شرق ایران (خراسان) در ترکمنستان و شمال غرب افغانستان نیز رواج دارد. وی ترکی خراسانی را به شش گویش تقسیم کرده است
[۴۸] د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۳۹۶
؛
[۴۹] Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۷۵.
[۵۰] جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۴.
:
۱) گویش بجنوردی، در شمال غربی خراسان؛ ۲) گویش قوچانی، در شمال خراسان.
۳) گویش گوجگی، در شمال شرقی خراسان (گوجک آبادی بزرگی در کنار جاده مشهدـ کلات نادری است).
۴) گویش سلطان‌آباد (ترکی جنوب خراسان؛ سلطان‌آباد در نزدیکی سبزوار است. این گویش به لحاظ زبانی حدفاصل گویش آذری و ترکمنی است، اما گویش هیچ‌یک از آن دو محسوب نمی‌شود)
۵) گویش خاروعلیا (ترکی جنوب‌شرقی).
۶) گویش لنگر (روستایی در منطقه بجنورد خراسان در دره سلمقان).

۲.۲ - زیستگاه ترک‌زبانان خراسان


ترک‌زبانان خراسان بیش‌تر در مناطق شمال خراسان (بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، کلات و اسفراین) و شمال سبزوار و نیشابور (یعنی سرولایت، خور و جُوَین، رباط، مشکان و روستاهای اطراف) سکونت دارند.
[۵۱] جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۳.
آمار دقیق و به روزی از جمعیت این ترک‌زبان در دست نیست.
[۵۲] Lars Johanson, "Code-copying in Irano-Turkic", Language sciences, vol.۲۰, no.۳ (۱۹۹۸، ص ۳۲۶
تعداد گویشوران این زبان را در شمال خراسان نزدیک به دو میلیون تن دانسته، و هیئت
[۵۳] جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۳.
شمار آنان را یک میلیون تن برآورد کرده است. در >دایرة‌المعارف جهانی زبان‌شناسی<
[۵۴] دایرة‌المعارف جهانی زبان‌شناسیج ۴، ص ۱۸۹
براساس آماری از ۱۳۵۶ش/ ۱۹۷۷ تعداد این گویشوران قریب به چهارصد هزار تن برآورد شده است.
سخنگویان زبان ترکی خراسانی اغلب به زبان فارسی نیز سخن می‌گویند
[۵۵] دایرة‌المعارف جهانی زبان‌شناسی ج ۴، ص ۱۸۹
. یوهانسون
[۵۶] Lars Johanson, "Code،copying in Irano،Turkic", Language sciences, vol۲۰, no۳ (۱۹۹۸)، ج۱، ص۱۰.
زبان ترکی خراسانی را یکی از زیرشاخه‌های زبان ترکی غز دانسته است که در ایران رواج دارد. گویشهای ترکی اوغوزی رایج‌ترین گویشهای ترکی در ایران محسوب می‌شوند. در یک سوی پیوستارِ این گویشها، ترکی آذری و در سوی دیگر ترکی خراسانی و ترکمنی شمال خراسان قرار دارد. این طیف از زبانهای ترکی به گویشهای ترکی ـ ایرانی نیز شهرت دارند که کمابیش تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته‌اند. این تأثیر به ویژه در حوزه واژگان است که در زبان خلجی (خلج) و ترکی خراسان جنوبی بیش‌تر و در ترکمنی کمتر محسوس است. البته دستگاه واجی و در حد کمتر از آن، دستگاه ساختواژی و نحوی این گویشها نیز تحت تأثیر ساختمان زبان فارسی است. ترک‌زبانان خراسان از زبان اقوام همجوار، نظیر کردها، تاتها و بلوچها نیز تأثیر پذیرفته و در عین حال تأثیرات بسیاری بر این زبانها گذاشته‌اند
[۵۷] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۰.
[۵۸] Geoffrey Haig, "Turkish influence on Kurmanji: evidence from the Tunceli dialect", in Turkic،Iranian contact areas, ibid.
برای مقایسه ساختار گویشهای ترکی خراسان با سایر گویشهای ترکی ایران Doerfer، ۲۰۰۶).

۲.۳ - تفاوتهایی گویشهای ترکی خراسانی


در گویشهای متعدد ترکی خراسانی، تفاوتهایی در صرف افعال و پسوندهای تصریفی وجود دارد، علاوه بر این در سطح واژگان نیز اختلافاتی میان آن‌ها دیده می‌شود.
[۵۹] جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۶.
[۶۰] Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۴۹.

در دستگاه آوایی گویشهای ترکی خراسانی واکه‌ها همانند دیگر گویشهای ترکی رایج در ایران (مانند آذری) است، اما تفاوتهایی در نظام همخوانی دیده می‌شود. دو واج خیشومی ـ نرمکامی و خیشومی ـ کامی که در این گویشها وجود دارد در برخی دیگر از گویشهای ترکی ایران وجود ندارد. در این گویشها علاوه بر واج ملازی ـ سایشیِ بی‌واک x، جفت واکدار آن (y) نیز واجی مستقل است. پایانه‌های حالت اسامی در گویش ترکی خراسان تاحدودی با دیگر گویشهای ترکی متفاوت‌است
[۶۱] د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۳۹۷
[۶۲] Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۷۴ـ ۲۷۵.
[۶۳] جدول ۲
.
ضمایر شخصی و علامت مصدر در ترکی خراسانی، تفاوت چندانی با دیگر گویشهای ترکی ایران ندارد (د. ایرانیکا؛
[۶۴] Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۷۴ـ ۲۷۵.
[۶۵] جدول ۲
.

۳ - زبان کردی کرمانجی




۳.۱ - نخستین کردهای خراسان


براساس بیش‌تر منابع موجود کردهای خراسان در قرون دهم و یازدهم به این ناحیه انتقال یافته‌اند،
[۶۶] کلیم‌اللّه توحدی، حرکت تاریخی کرد به خراسان در دفاع از استقلال ایران، ج۱، ص۵.
[۶۷] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۱، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
[۶۸] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «مقایسه ساخت فعل در کرمانجی خراسانی، ج۱، ص۱۶، کردی کرمانشاهی و کردی مهابادی»، ۱۳۷۹ش ج.
اما جغرافی‌دانانی نظیر اصطخری
[۶۹] ، اصطخری، ج۱، ص۲۷۱، ۲۷۴مسالک الممالک.
و ابن‌حوقل
[۷۰] ابن‌حوقل، المسالک والممالک، ج۱، ص۴۴۳.
از وجود قبایل چادرنشین کرد در غرب خراسان نیز خبر داده‌اند. در این منابع محل سکونت کردهای خراسان نخست مناطق بیابانی حدفاصل شهرها و روستاهای قهستان یعنی ایالت همجوار با کرمان و سپس در بیابانهای حوالی شهرهای اشتروج و اندخود (شهرهایی در جنوب خراسان) ثبت شده است. از سرنوشت این کردها اخبار قطعی در دست نیست، اما قدر مسلّم آن است که کردهای امروز خراسان ــکه در شمال خراسان متمرکزندــ از تبار کردهایی هستند که شاهان صفوی در اوایل قرن دهم برای دفاع از مرزهای شمال خراسان در مقابل هجوم ازبکها و ترکمنها آنان را از کردستان به این منطقه کوچاندند. مهاجرت کردها به خراسان تا قرون یازدهم و دوازدهم (در زمان نادرشاه) نیز ادامه یافت
[۷۱] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۰.
[۷۲] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۱، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
).

۳.۲ - گویشهای کردی خراسان


گویش کردی رایج در خراسان متعلق به‌گروه شمالی زبان کردی است که این زبان نیز به نوبه خود به خانواده شمال‌غربی زبانهای ایرانی وابسته‌است. کردی شمالی، هم ازلحاظ آوایی و هم از لحاظ ساختواژی، از گونه‌های دیگر زبان کردی قدیم‌تر و اصیل‌تراست
[۷۳] ذیل Kurdistan. V" "Kurds,.
نیز رجوع، کنید به کردی، زبان و ادبیات). با توجه به این‌که گویشوران این گویش، دیگر با کردهای کردستان تعامل ندارند و از سوی دیگر با سایر زبانهای رایج در خراسان از جمله فارسی و ترکی تعامل بسیار داشته‌اند، این گویش برخی ویژگیهای اولیه خود را از دست داده و ویژگیهای دیگری پذیرفته است.
[۷۴] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «مقایسه ساخت فعل در کرمانجی خراسانی، ج۱، ص۷۱، کردی کرمانشاهی و کردی مهابادی»، ۱۳۷۹ش ج.


۳.۲.۱ - اثر پذیری های کردی خراسان


نظام‌آوایی کردی کرمانجی خراسان به میزان درخور توجهی تحت تأثیر قوانین آوایی فارسی خراسانی قرار گرفته به گونه‌ای که ایوانوف
[۷۵] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۷۲.
معتقد است نظام آوایی کردی خراسانی مستقل نیست و در واقع قواعد آوایی فارسی رایج در روستاهای خراسان را داراست. واژگان کردی خراسانی، در مناطق جنوبی‌تر مملو از واژگان فارسی و در مناطق شمالی‌تر مملو از واژگان ترکی است.
[۷۶] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۲.
[۷۷] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۲، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
نخستین مهاجران کردی که در خراسان سکنا گزیدند، به لهجه‌های متفاوتی تکلم می‌کردند اما اقامت طولانی آن‌ها در خراسان و تعاملات آنان با یکدیگر، گویشی تقریبآ معیار برای این گویشوران به وجود آورده است. این‌گونه معیار در برنامه رادیویی کرمانجی مرکز خراسان نیز به کار می‌رود. دوزبانگی و چندزبانگی در بین کردهای خراسان رایج است و بسیاری از آن‌ها علاوه بر کردی به ترکی و فارسی محلی خراسانی نیز سخن می‌گویند و همین امر موجب تأثیرپذیری زبان کردی کرمانجی از این زبانها شده‌است. البته این تأثیر متقابل بوده است.
[۷۸] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۲، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
در برخی مناطق، تأثیر زبان ترکی بر کرمانجی بسیار زیاد بوده است به گونه‌ای که از میان چهار قبیله کرد اولیه که به خراسان آمدند (یعنی عمارلو، زعفرانلو، شادیلو و کیوانلو)، دو قبیله زعفرانلو و شادیلو در حال حاضر بیش‌تر به ترکی صحبت می‌کنند و تقریبآ کرد محسوب نمی‌شوند.
[۷۹] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۰.
کردهایی که به گویش کردی کرمانجی سخن می‌گویند در حال حاضر در شهرستانهای چناران، درگز، بخشهایی از سبزوار و نیشابور، قوچان و کلات (در استان خراسان رضوى) و شهرستانهای بجنورد، شیروان، اسفراین و فاروج (در استان خراسان شمالى) سکونت دارند.
[۸۰] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۲، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
[۸۱] شیروان، مانه و سملقان، جاجرم، و بجنورد، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان شمالی، ۱۳۸۴ش.
[۸۲] درگز، سرخس، سبزوار، چناران، ذیل بخش جغرافیایی انسانی، زبان، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان رضوی، ۱۳۸۴ش.
آمار مستقلی از جمعیت کردهای خراسان در دست نیست.
به نظر می‌رسد اختلافات اندکی در نظام آوایی گویشوران مناطق مختلف کردنشین خراسان وجود دارد. تعداد واکه‌های گویش کرمانجی خراسان بین هشت تا ده واج و مشتمل است بر: i, U, u, aª, a, , oª, o, eª, e
[۸۳] «بررسی گویش کردی کرمانژی».
ص س؛.
[۸۴] احمدرضا حسن‌پور امیری گلیان، «واژه‌نامه ریشه شناسانه گویش کردی کرمانجی شیروان خراسان همراه با توصیف صوتی آن»، ج۱، صر.
[۸۵] علی جلایرلان، «بررسی گویش کرمانجی شمال خراسان، ج۱، ص۸.
[۸۶] حسین مصطفوی‌گرو، «بررسی تاریخی نظام آوایی گویش کرمانجی خراسان»، ج۱، ص۳۴، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۴۰، ش ۴ (زمستان ۱۳۸۶).
[۸۷] ، حسنعلی ترقی‌اوغاز، ج۱، ص۱۱۴،۱۱۹ـ۱۲۰ «برخی ویژگیهای آوایی، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
در نظام همخوانی گویش کرمانجی خراسان، علاوه بر ۲۳ همخوانی که در نظام همخوانی فارسی معیار وجود دارد، واجهای دیگر نیز دیده می‌شود: همخوانهای انسدادی بی‌واک و نادمیده k¨, t¨, p¨ که واجهای متناظر آن‌ها در زبان فارسی k, t, p است؛ همخوان سایشی، نرمکامی و واکدار y/غ؛ همخوان انسدادی ـ سایشی، کامی ـ لثوی، بی‌واک و حلقی شده c؛ همخوان خیشومی، نرمکامی و واکدار که تلفظ آن شبیه تلفظ واژه ban (بانگ) فارسی است، در این گویش این همخوان در جایگاه آغازین هجا قرار نمی‌گیرد و در واژه‌هایی مانند a man (گاو ماده) و aw (سنگینی) وجود دارد؛ همخوان لثوی، کناری و واکدار lکه شبیه به «ل» مفخم در زبان عربی است، این همخوان در واژه‌های tel (طُرّه مو) و K¨el (سرمه) دیده می‌شود؛ همخوان لثوی، لرزشی و واکدار r که کاملا غلتان است و با لرزش مکرر نوک زبان تولید می‌شود؛ و نیم واکه دو لبی wکه واژه‌هایی مانند daw (دوغ)، wara (بیا) و xaw (خواب) وجود دارد.
[۸۸] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۹، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
[۸۹] ذیل Kurdistan. V" "Kurds,.
در دستگاه ساختواژی گویش کردی کرمانجی برخی ویژگیهای زبانهای ایرانی کهن باقی مانده‌است. تمایز میان حالتهای مستقیم و غیرمستقیم ضمایر
[۹۰] جدول ۳
و تمایز میان جنس (مذکر و مؤنث) و کاربرد حروف اضافه پسایند و پیشایند و استفاده هم‌زمان این دو نوع حروف اضافه از جمله این ویژگیهاست.
[۹۱] ذیل Kurdistan. V" "Kurds,.
[۹۲] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۵، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
[۹۳] علی جلایرلان، «بررسی گویش کرمانجی شمال خراسان، ج۱، ص۱۴ـ۱۵.

در اکثر فعلهای کرمانجی، ضمایر گروه اول (حالت مستقیم) با افعال لازم و ضمایر گروه دوم (حالت غیرمستقیم) با افعال متعددی به کار می‌روند.
[۹۴] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «مقایسه ساخت فعل در کرمانجی خراسانی، ج۱، ص۶۸ـ۷۰، کردی کرمانشاهی و کردی مهابادی»، ۱۳۷۹ش ج.

یکی از مهم‌ترین ویژگیهای نحوی گویش کردی کرمانجی خراسان دارا بودن حالت ارگتیواست. در این گویش تطابق فعل با مفعول صورت می‌گیرد، مانند me t¨ di (من تو را دیدم)؛ و me hun din (من شما را دیدم؛.
[۹۵] حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۳۱، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.


۴ - گویشهای رایج در خراسان



علاوه بر زبانهایی که در بخش پیشین مقاله به آن‌ها اشاره شد، در نواحی مختلف خراسان به گویشهای متنوعی تکلم می‌شود، از جمله گویشهای تاتی، هزارگی، بلوچی، گویش کولیان خراسان و مجموعه گویشهایی که در این مقاله تحت عنوان گویشهای خراسانی نام‌گذاری شده‌اند و همگی آن‌ها با زبان فارسی دری ارتباط تنگاتنگی دارند. به سبب اختلاف‌نظر زبان‌شناسان درباره منشأ و ریشه گویش تاتی و هزارگی، این دو گویش در این دسته‌بندی به صورت مجزا آمده و ذیل گویشهای خراسانی قرار نگرفته است.

۴.۱ - گویش تاتی


جدا از لهجه‌های مختلف گویش تاتی (رجوع- کنید به تات) که در نواحی شمال‌غربی ایران رواج دارند، در شمال خراسان نیز گونه‌هایی از این گویش وجود دارد. چگونگی حضور اقوام تات در خراسان مشخص نیست. تات‌زبانهای خراسان بیش‌تر در نواحی شمالی آن و در مناطق مختلف شهرستانهای بجنورد، اسفراین، جاجرم و شیروان زندگی می‌کنند.
[۹۶] شیروان، مانه و سملقان، جاجرم، و بجنورد، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان شمالی، ۱۳۸۴ش.
آمار مشخصی از جمعیت تات‌زبانهای خراسان در دست نیست، اما به گفته صفرزاده
[۹۷] حبیب صفرزاده، گویش تاتی شمال خراسان، ۱۳۸۲ش، ص ۲۲
در شهرستان جاجرم، واقع در شمال مشرق بجنورد، جلگه پهناوری به نام جلگه شوقان و منطقه ای به نام چهاردهِ سنخواست وجود دارد که اغلب ساکنان این مناطق به گویش تاتی تکلم می‌کنند. روستاهای این منطقه حدود ۰۰۰، ۲۵ تن جمعیت دارد.
در دستگاه واجی گویش تاتی نظام همخوانی همانند زبان فارسی است، اما در نظام واکه‌ای اختلافاتی دیده می‌شود. در این گویش تقابل میان واکه‌های کوتاه و بلند ــکه خاص زبانهای ایرانی میانه است ــ تاحدودی حفظ شده‌است؛ یعنی علاوه بر واکه‌های زبان فارسی، دو واکه کشیده e و o نیز در دستگاه واکه‌ای این گویش وجود دارد. چهار مصوت مرکّبow , ay, ey aw , در این گویش دیده می‌شود. در این گویش همانند بسیاری از گویشهای خراسانی (رجوع- کنید به ادامه مقاله)، در قیاس با فارسی معیار، فرایندهای آوایی بسیاری دیده می‌شود. برای مثال a فارسی معیار پیش از واکه‌های v, b پایانی به شکل مصوت مرکّبow نمایان می‌شود. برای مثال xab (خواب) derafs, xow , derowsتلفظ می‌شود. معادل واکه u در فارسی معیار در بسیاری از کلمات گویش تاتی i است، مانند xinبه جای sizun, xun به جای suzan و kica به جای kuce. علاوه بر ابدالهای واکه‌ای، در بین همخوانها نیز ابدالهایی دیده می‌شود: ابدال Jفارسی به c مانند CiJa به جای JuJa، ابدال t به d (مانند tid به جای tut) و ابدال rبه l (مانند balg به جای barg). در این گویش در سطح صرف نیز تفاوتهایی با فارسی معیار وجود دارد. علامت جمع اسامی در این گویش پسوند -u است؛ برای مثال palivu (پهلوها) صورت جمع paliاست.
[۹۸] حبیب صفرزاده، گویش تاتی شمال خراسان، ج۱، ص۲۵ـ۳۹، ۱۳۸۲ش.
واژه‌های کهن بسیاری در این گویش دیده می‌شود که امروزه در معرض فراموشی و نابودی است، مانند laqska (پنجره)، fittik (سوت)، xesil (جو نارس) و meska (کره). بسیاری از واژه‌های کهن این گویش با زبان تاجیکی مشترک است. مانند پرمه (مته)، پشخم (پنهان)، پلته (فتیله). علاوه بر این واژه‌های کهن بسیاری در این گویش وجود دارند که امروزه متروک شده‌اند، مانند برغ (سد و بند خاکی)، غو (فریاد و جیغ و داد)، غیژیدن (لغزاندن؛).
[۹۹] حبیب صفرزاده، «پژوهشی در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی»، ۱۳۸۶ش، ص ۷۸ـ۸۷


۴.۱.۱ - ویژگیهای تاتی


برخی از ویژگیهای نحوی این گویش عبارت‌اند از: کاربرد نشانه مفعول صریح re مانند xuna-re atis dayen (خانه را آتش زده‌اند)؛ استفاده از اضافه بنوّت حسین ابراهیم
[۱۰۰] «بررسی تاریخی نظام آوایی گویش کرمانجی خراسان»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۴۰، ش ۴ (زمستان ۱۳۸۶).
و کاربرد مصدر «شدن» به معنی «رفتن» : علی شو (به جای «شد» به معنای رفت )
[۱۰۱] حبیب صفرزاده، «پژوهشی در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی»، ، ص ۷۴.
نظام آوایی و واژگانی گویش تاتی شمال خراسان به فارسی دری و تاجیکی نزدیک است
[۱۰۲] یارشاطر، ص ۱۷
[۱۰۳] برای اطلاع از ریشه‌شناسی گویش تاتی حبیب صفرزاده، «تاتی: گویشی در شمال خراسان»، ۱۳۸۱. ص ۱۸۳
؛
[۱۰۴] یارشاطر، ص ۱۷
[۱۰۵] احمد کسروی، مجموعه زبان پاک، ج۱، ص۱۳۵.
[۱۰۶] یوسیف میخائیلوویچ اورانسکی، زبانهای ایرانی، ج۱، ص۱۳۷، ۱۳۷۸ش.


۴.۲ - گویش هزارگی


هزارگی گویش اقوام هزاره یا بربری است که از ۱۳۱۱، پس از رویدادهای داخلی کشور افغانستان، به شمال‌شرق ایران مهاجرت کردند و در نواحی مشهد، نیشابور و قوچان ساکن شدند
[۱۰۷] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۴۶.
[۱۰۸] د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
[۱۰۹] موسوی، ص ۱۵۰ـ۱۵۱
. این هزاره‌ها به خاوری نیز شهرت دارند. هزاره‌های ساکن در ایران پس از ورود به ایران همچنان هویت قومی و گویش هزارگی خود را حفظ کردند. برخی از محققان مردم هزاره را از نژاد مغول دانسته‌اند،
[۱۱۰] لطفی تمیرخانوف، تاریخ ملی‌هزاره، ج۱، ص۳۱.
[۱۱۱] محمدجواد خاوری، دو بیتی‌های عامیانه هزارگی، ج۱، ص۱۴، ۱۳۸۲ش.
اما برخی دیگر گفته‌اند که شواهد کافی برای اثبات این ادعا وجود ندارد.
[۱۱۲] Michael Weiers, "Moghol", in The Mongolic languages, ed Juha Janhunen, London: Routledge, ۲۰۰۳، ج۱، ص۲۴۸.
[۱۱۳] محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۸، ۱۳۸۵ش.

موسوی
[۱۱۴] موسوی، ص ۱۵۱
تعداد هزاره‌های ساکن در ایران را براساس سرشماری سال ۱۳۳۵ش، سیصدهزار تن و باتوجه به رشد جمعیت تعداد آنان را در سالهای اخیر چیزی در حدود نیم میلیون نفر یا بیش‌تر تخمین زده‌است.
برخی از محققان با قطعیت گویش مردم هزاره را در زمره لهجه‌های کهن فارسی دری خراسانی دانسته‌اند، اما بررسی نژادشناسی اقوام هزاره از یک‌سو و وجود واژه‌ها، اصطلاحات‌و ترکیبات بسیاری که از زبانهای ترکی، مغولی و پشتو دراین زبان
[۱۱۵] محمدجواد خاوری، امثال و حکم مردم هزاره، ج۱، ص۱۶، ۱۳۸۰ش.
و وجود آواهای برگشتی نظیر tو q در این گویش، قرار گرفتن گویش هزارگی در زمره گویشی از گویشهای فارسی دری را با تردید مواجه می‌سازد
[۱۱۶] د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
[۱۱۷] حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۸.

ایوانوف
[۱۱۸] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۵.
در توصیف زبان هزاره‌های خراسان نوشته است که زبان بربرها آمیخته‌ای از زبان فارسی است و اثری از زبان مغولی آغازین هزاره‌ها در آن یافت نمی‌شود.
به گفته پولادی
[۱۱۹] حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص ۱۳۳ـ۱۳۴
، معلوم نیست که هزاره‌ها چه زمانی زبان مغولی را از یاد برده و به فارسی سخن گفتن را آغاز کرده‌اند. مأخذی درباره آن‌ها از زمان استقرارشان در ولایت هزاره‌جات
[۱۲۰] افغانستان
(در قرن هفتم) تا زمانی که بابریان (در قرن دهم) به آن‌ها حمله کردند، در دست نیست. هزاره‌ها در زمان بابریان، هنوز به زبان مغولی صحبت می‌کردند. به نظر می‌رسد آن‌ها زبان اولیه خود را در فاصله قرون دهم تا سیزدهم به منظور فراگیری زبان جدید (هزارگی) از دست داده‌اند. دولینگ
[۱۲۱] G K Dulling, The Hazaragi dialect of Afghan Persian, (London ۱۹۷۳)، ج۱، ص۱۳.
اوایل قرن سیزدهم را تاریخ تغییر زبان اولیه هزاره‌ها ذکر کرده است. او
[۱۲۲] G K Dulling, The Hazaragi dialect of Afghan Persian, (London ۱۹۷۳)، ج۱، ص۴۷.
معتقد است که زبان ساکنان ناحیه هزاره‌جات در قرون وسطا ترکیبی از لهجه فارسی و هندی بوده و زبان فارسی به تدریج غالب شده است. دولینگ وجود کلمات بسیاری در این گویش را که ریشه سنسکریت دارند، دلیلی برای اثبات ادعای خود دانسته است.
محمدتقی خاوری
[۱۲۳] محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۴۳، ۱۳۸۵ش.
معتقد است که زبان هزارگی یکی از لهجه‌های فارسی دری و به لهجه بخارایی شبیه است و اگر در نظام ساختاری نثر قرار گیرد به زبان نوشتاری چیزی شبیه نثر حدودالعالم من المشرق الی المغرب خواهد شد. او شباهت های بسیاری را از دو گویش هزارگی و بخارایی ارائه کرده است.
[۱۲۴] محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۷۱، ۱۳۸۵ش.


۴.۲.۱ - نظام آوایی گویش هزاره


در نظام آوایی گویش هزارگی علاوه بر همخوانهای موجود در فارسی معیار، واج سایشی و واکدار /y/ «غ»، نیم مصوت دولبی w و واجهای برگشتی t و d نیز وجود دارند. به نظر محمدتقی خاوری
[۱۲۵] محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۷۰، ۱۳۸۵ش.
این همان واجهایی است که در اوستایی و سنسکریت وجود داشته و امروزه هندیان نیز آن‌ها را به همین صورت تلفظ می‌کنند.
[۱۲۶] محمدتقی بهار، سبک‌شناسی، ج۱، ص۱۹۱.
واکه های مرکّب ay، aw و ew در دستگاه واجی گویش هزارگی دیده می‌شود، برخلاف نظام واکه ای فارسی دری در این گویش کشش واکه‌ای تمایزدهنده نیست؛ اما واکه‌های میانی باقی‌مانده‌اند و همانند زبان تاجیکی به جای واکه a در فارسی دری و معیار، واکه گرد o وجود دارد
[۱۲۷] د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
. واکه‌های بسیط گویش هزاره i, e, u, uª, o, a است (uª و eواکه‌های میانی هستند). ساختار دستوری گویش هزارگی بسیار به ساخت دستوری فارسی دری شبیه است
[۱۲۸] د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
. نجیب مایل هروی
[۱۲۹] نجیب مایل هروی، سایه به سایه، ج۱، ص۱۳۸.
به سبب همین شباهت، گویش هزارگی را دارای اصیل‌ترین و کهن‌ترین خصیصه‌های زبان فارسی دانسته است. به نظر وی ویژگیهای معمول در گونه‌های زبان فارسی سده چهارم و پنجم مانند فعل مرکّب به جای فعل بسیط، حروف، قیود، ادات تنبیه قدیم، کاربردهای افعال پیشوندی قدیم، تکرارهای فعلی، ضمایر قدیم و ابدالهای قابل توجه در این گویش رواج دارد.

۴.۲.۲ - مشخصه‌های آوایی گویش هزاره


در گویش هزارگی مشخصه‌های آوایی متنوعی وجود دارد که در بسیاری از گویشهای خراسانی نیز دیده می‌شود: حذف واج h در آغاز و وسط کلمه مانند azara (ازاره) به جای hazara (هزاره)؛ قرارگرفتن واکه مرکّب aw به جای واجهای b و f در مقایسه با فارسی رسمی مانند تلفظ واژه sabz (سبز) به صورت sawz (سوز)؛ ابدال واجهای r به L و nبه L مانندbalg (بلگ) barg→ (برگ) و yalimat (غلیمت) yanimat→ (غنیمت)؛ ابدال واج sبه s، این ابدال در تمام صیغه‌های ماضی مطلق، استمراری و نقلی و بعید که از مصدر «نشستن» به صورت «شیشتن» (با ابدال e به i) درمی‌آید، وجود دارد، مانند sista-bud-am.
[۱۳۰] حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶.
[۱۳۱] محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۵۷، ۱۳۸۵ش.


۴.۲.۳ - نظام صرفی گویش هزار


در نظام صرفی گویش هزارگی نیز ویژگیهای متمایزی دیده می‌شود، در این گویش جانداری یک مشخصه تمایزدهنده است؛ پسوند جمع در گویش هزارگی برای اسامی بی‌جان (kitob→ kitobo) O و برای اسامی جاندار uªاست (biror→ biroruª؛
[۱۳۲] د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
[۱۳۳] حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸.

ضمایر شخصی منفصل در گویش هزاره ma simu، mu, i/u، tu، وyo/wo و ضمایر ملکی متصل -um (i) si/is، tuª,-muª,- (i) si/-is -it، هستند
[۱۳۴] د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
، برای مثال siدر xotu-si (خاتونش، همسرش) ضمیر شخصی متصل است. ضمایر اشاره این گویشena (این)، ona (آن)، ena-mi (اینها) و ona-mu (آنها) هستند.
[۱۳۵] حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۵۰.
کاربرد حروف اضافه نیز با زبان فارسی معیار کنونی تفاوت دارد. حرف اضافه da به جای «در» و «به» استفاده می‌شود.
[۱۳۶] محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۵۵، ۱۳۸۵ش.

افعال و صرف آن‌ها از قوانین کلی زبان فارسی پیروی می‌کند، اما اختلافاتی نیز دیده می‌شود. در این گویش همانند زبان فارسی دری استفاده از افعال مرکّب به جای افعال بسیط (مانند ترس خوردن، به جای ترسیدن) رواج دارد. صرف فعل در زمان ماضی مستمر ، شکل متمایزی دارد. چنان‌که داشتم می‌خواندم، xonda rahi budom (خوانده رهی بودم) و داشتند می‌خواندند، xonda rahi budan (خوانده رهی بودن) گفته می‌شود. در ساختمان مضارع‌التزامی فعل کمکی «توانستن» برخلاف فارسی معیار، پس از فعل اصلی می‌آید. مانند xorda meª-tana (خورده مِتَنه) به جای می‌تواند بخورد.
[۱۳۷] محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۹، ۱۳۸۵ش.


۴.۲.۴ - ریشه‌شناسی واژه‌های گویش هزاره


واژه‌های گویش هزاره به لحاظ ریشه‌شناسی به چند دسته تیم می‌شود:
واژه‌هایی که از زبان مغولی (زبان هزاره‌های پیشین) در این گویش برجای مانده‌اند، مانند abaye (اَبَغِه = عمو)، xotu (خوتو = همسر)، qacar (قَچَر: پیشانی).
واژه‌هایی که ریشه ترکی دارند و امروزه در این گویش بسیار پرکاربردند مانند aba (اَبَه: مادر)، ata (اَتَه: پدر) qos (قوش: ابرو)
واژه‌های پشتو، مانند cuki (چوکی: صندلی)، degli (دگلی: دیگ آشپزی)، gadvad (گَدْوَدْ: مخلوط)
از واژه‌هایی که ریشه سنسکریت و اردو دارند، مانند alay،
[۱۳۸] قومیت‌های خراسان از دیدگاه جغرافی‌دانان مسلمان سده‌های ۹ـ۱۳م (۳ـ۷ق).
palol (پلول: حصیر)، vala (وَلَه: مالک، صاحب مال و مکان)؛ و واژه‌های دخیل دیگری که از زبانهای انگلیسی، روسی و عربی به این گویش وارد شده‌اند.
[۱۳۹] حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۴۶.

امثال و حکم و مَثَلهای مردم هزاره فراوان، شاعرانه و فلسفی است درواقع مَثَلهای هزاره‌ها بسیار معروف و شعر و موسیقی آنان مبتنی بر آنهاست
[۱۴۰] موسوی، ص ۸۲
[۱۴۱] محمدجواد خاوری، امثال و حکم مردم هزاره، ۱۳۸۰ش.


۴.۳ - گویش بلوچی


بلوچی یکی از گویشهای ایرانی نو است که جمعیت و قدمت گویشوران آن در خراسان درخور توجه است. بلوچها بیش‌تر در نواحی شمال خراسان در شهرهای سرخس (نزدیک مرزهای روسیه) و در برخی مناطق نزدیک به نیشابور و سبزوار و جوین و تربت حیدریه و در جنت‌آباد (مرز افغانستان) مستقرند. البته در نواحی جنوب خراسان مانند بیرجند و قاین نیز قبایلی از بلوچها سکونت دارند. در گذشته بیش‌تر بلوچها چادرنشین بوده‌اند، اما امروزه بسیاری از آن‌ها زندگی شهرنشینی را برگزیده‌اند. در طی چند نسل بلوچهای خراسانی که مهاجرانی از بلوچستان محسوب می‌شوند، ارتباط خود را با بلوچها از دست داده و بسیار به فارسها شبیه شده‌اند و زبان آن‌ها تغییرکرده است
[۱۴۲] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۲.
[۱۴۳] د. ایرانیکا، ذیل "Baluchistan. III"
[۱۴۴] یوسیف میخائیلوویچ اورانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی، ج۱، ص۳۱۳، ۱۳۵۸ش.


۴.۳.۱ - گونه های بلوچی خراسان


زبان بلوچی به دو گروه لهجه‌های اصلی تیم می‌شود: گروه شمالی یا شمال‌شرقی و گروه جنوبی یا جنوب غربی (مکرانی). لهجه بلوچی خراسانی همانند گویش بلوچی ترکمنستان در زمره لهجه جنوب غربی قرار می‌گیرد.
[۱۴۵] یوسیف میخائیلوویچ اورانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی، ج۱، ص۳۱۵، ۱۳۵۸ش.
در حال حاضر زبان بلوچی جنوب خراسان در مقایسه با بلوچی شمال خراسان به گویش مکرانی نزدیک تر است. بلوچهای شمال خراسان نیز به واسطه همجواریشان با اقوام مختلف کرد و ترک و فارس تأثیرات بسیاری از این تعدد زبانی ـ قومی پذیرفته‌اند. تحقیقات زبان‌شناختیِ داده بنیادِ مستقلی بر روی گویش بلوچی خراسان صورت نگرفته است.
[۱۴۶] فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان شمالی، ۱۳۸۴ش.


۴.۴ - گویش کولیان خراسان


کولیان خراسان مردمانی دوره گرد هستند که در تمامی ایالت خراسان پراکنده‌اند. بنابه گزارش ایوانوف
[۱۴۷] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۷.
کولیان خراسان در شهرهای نیشابور و سبزوار محله‌های اختصاصی دارند، در حالی که مرکز زمستانی آن‌ها در جنوب سربیشه، بیرجند و در مسیر سیستان است.ایوانوفVladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series,
[۱۴۸] vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ص ۱۵۷
معتقد است که این کولیان زبان آمیخته‌ای مخصوص به خود دارند که می‌توان آن را گونه کولی‌شده لهجه‌ها و زبانهای محلی این مناطق دانست، نه بازمانده واقعی زبان کولیان اولیه.
[۱۴۹] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۴.
زبانی که نیاکان این کولیها بدان تکلم می‌کردند، عضوی از شاخه مرکزی زبانهای هندوآریایی بوده‌است که رومانو نامیده می‌شود. زبانهای اردو، پنجابی، راجستانی، گجراتی و هندی‌نو از دیگر زبانهای مهم این شاخه زبانی است
[۱۵۰] دایرة‌المعارف جهانی زبان‌شناسی، ج ۱، ص ۲۴۲.


۴.۴.۱ - واژه‌های گویش کولیان


تعدادی از واژه‌های گویش کولیان خراسان مشخصآ ریشه هندی دارد که ممکن است بازمانده زبان کولیان اولیه باشد، اما بخش اصلی این‌گونه آمیخته مبتنی بر دستور و واژگان زبانهای گفتاری مردمی است که کولیان در میان آن‌ها زندگی می‌کنند، نظیر فارسی، ترکی، کردی، بلوچی. کولیها معمولا از عامیانه‌ترین صورتهای گفتاری این زبانها استفاده می‌کنند. به همین سبب قواعد آوایی و دستوری آن‌ها معمولا کوتاه شده‌است، ترتیب واجها و هجاها در درون کلمات بازسازی می‌شود، واجها یا هجاهای جدید به واژه افزوده یا از درون آن حذف می‌گردد. خوشه‌های همخوانی و واکه‌ای برعکس می‌شوند یا پسوندهای خاصی نظیر-dew, -huz, ce, -ci, -tok, -cok, -nok, -ok, -kom, -kim, -tom, -tumبه واژه‌ها افزوده می‌شود.
[۱۵۱] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۴.


۴.۴.۲ - نظام‌آوایی گویش کولیان


اگرچه نظام‌آوایی گویش کولیان خراسان به شدت تحت‌تأثیر لهجه‌های محلی فارسی رایجِ منطقه قرار گرفته است، اما در پاره‌ای از موارد آثار برخی از آواهای هندی‌الاصل در این گویش یافت می‌شود. مانند آواهای برگشته q و t در گویش کولیهای قائنات، نرمکامی و دمیدگی اختیاری انسدادیهای لبی p¨و b¨در گویش کولیهای قائنات، سبزوار و نیشابور.
[۱۵۲] حسن رضائی باغ‌بیدی، «بررسی و طبقه‌بندی گویشهای کولیان ایران»، ج۱، ص۲۴۴.
به نظر ایوانوف
[۱۵۳] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰) ص ۲۸۵
تلفظ واج در این گویش پسکامی است و با تلفظ واج نرمکامی در گویشهای کردی و ترکی منطقه کاملا متفاوت است.
در نظام صرفی گویش کولیان خراسان، ضمایر شخصی منفصل عبارت‌اند از: meri (من) teri (تو) uri (او)، mori (ما) و sumori (شما) است. اعداد یک تا ده در گویش کولیان خراسان به شکل زیر است
[۱۵۴] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۶.
:
yakot و ۱=duyot و ۲=sot و ۳= corot و ۴=panot و ۵ =si-sot و ۶=hafot و ۷= hasot =۸ و nuot و ۹= daot۱۰ =
اختلافهای آوایی و صرفی اندکی میان گویش کولیان مناطق مختلف خراسان وجود دارد. این اختلافها ممکن است ناشی از تأثیر همجواری کولیان این مناطق با گویشوران دیگر زبانهای رایج در این حوزه‌ها باشد. با مقایسه صورت آوایی فهرست زیر که از برخی واژه‌های موجود و با ریشه اصیل هندوآریایی (رومانو) در گویش کولیان سه منطقه سبزوار، نیشابور و قائنات ارائه شده‌است، می‌توان تاحدودی به اختلافات آوایی این سه لهجه واقف شد
[۱۵۵] حسن رضائی باغ‌بیدی، «بررسی و طبقه‌بندی گویشهای کولیان ایران»، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۳.
:
صرف افعال در گویش کولیان قائن، نیشابور و سبزوار شبیه است، اما در گویش کولیان قائن قواعد دستوری اندکی تحت‌تأثیر فارسی محلی قرار گرفته است.
[۱۵۶] Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۵.

علاوه بر واژگان بسیاری که در این گویش از زبان فارسی و دیگر زبانهای منطقه نظیر ترکی، کردی و عربی وام گرفته شده، ریشه بسیاری از واژگان مشخص نیست و احتمالا ساختگی است، که مهم‌ترین ویژگی صرفی گویش کولیان خراسان به شمار می‌رود.
[۱۵۷] رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذيل "Luli".
(لطفاً برای دیدن کلمات و واج های گویش های مختلف به کتاب مراجعه نمایید).

۵ - منابع



(۱) ابن‌حوقل، المسالک والممالک.
(۲) اصطخرى، مسالک الممالک .
(۳) اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار.
(۴) يوسيف ميخائيلوويچ اورانسكى، زبانهاى ايرانى، ترجمه على اشرف صادقى، تهران ۱۳۷۸ش.
(۵) همو، مقدمه فقه‌اللغه ايرانى، ترجمه كريم كشاورز، تهران ۱۳۵۸ش.
(۶) كليفورد ادموند باسورث، تاريخ سيستان: از آمدن تازيان تا برآمدن دولت صفاريان، ترجمه حسن انوشه، تهران ۱۳۷۰ش.
(۷) محمدتقى بهار، سبك‌شناسى، يا، تاريخ تطور نثر فارسى، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
(۸) حسن پولادى، تاريخ هزاره‌ها: اجتماعى، سياسى، فرهنگى، اقتصادى، ترجمه على عالمى كرمانى، تهران ۱۳۸۱ش.
(۹) حسنعلى ترقى‌اوغاز، «برخى ويژگيهاى آوايى، ساختواژى و نحوى كرمانجى خراسانى»، در مجموعه مقالات نخستين هم‌انديشى گويش‌شناسى ايران، ۹ تا ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۰، به كوشش حسن رضائى باغ‌بيدى، تهران : فرهنگستان زبان و ادب فارسى، ۱۳۸۱ش.
(۱۰) همو، «پيشينه پژوهشهاى زبان‌شناختى درباره گويش كرمانجى خراسانى»، خراسان‌پژوهى، سال ۳، ش ۲ (پاييز و زمستان ۱۳۷۹الف).
(۱۱) همو، «ساختمان فعل در گويش كرمانجى خراسان»، مجله زبان‌شناسى، سال ۱۵، ش ۲ (پاييز و زمستان ۱۳۷۹ب).
(۱۲) همو، «مقايسه ساخت فعل در كرمانجى خراسانى، كردى كرمانشاهى و كردى مهابادى»، پايان‌نامه كارشناسى ارشد آموزش زبان فارسى به غيرفارسى‌زبانان، دانشكده ادبيات و علوم انسانى دكتر شريعتى، دانشگاه فردوسى مشهد ۱۳۷۹ش ج.
(۱۳) لطفى تميرخانوف، تاريخ ملى‌هزاره، ترجمه عزيز طغيان، ] قم [ ۱۳۷۲ش.
(۱۴) كليم‌اللّه توحدى، حركت تاريخى كرد به خراسان در دفاع از استقلال ايران، مشهد ۱۳۵۹ـ۱۳۷۳ش.
(۱۵) اسماعيل جانى، «بررسى و توصيف گويش عربى شهرستان درميان»، پايان‌نامه كارشناسى ارشد آموزش زبان و ادبيات عربى، دانشكده ادبيات و علوم انسانى دكتر شريعتى، دانشگاه فردوسى مشهد ۱۳۸۷ش.
(۱۶) على جلايرلان، «بررسى گويش كرمانجى شمال خراسان»، پايان‌نامه كارشناسى ارشد فرهنگ و زبانهاى باستانى، دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۷) احمدرضا حسن‌پور اميرى گليان، «واژه‌نامه ريشه شناسانه گويش كردى كرمانجى شيروان خراسان همراه با توصيف صوتى آن»، پايان‌نامه كارشناسى ارشد فرهنگ و زبانهاى باستانى، دانشگاه شيراز ۱۳۷۴ش.
(۱۸) محمدتقى خاورى، مردم هزاره و خراسان بزرگ، تهران ۱۳۸۵ش.
(۱۹) محمدجواد خاورى، امثال و حكم مردم هزاره، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲۰) همو، دو بيتى‌هاى عاميانه هزارگى، تهران ۱۳۸۲ش.
(۲۱) حسن رضائى باغ‌بيدى، «بررسى و طبقه‌بندى گويشهاى كوليان ايران»، در مجموعه مقالات نخستين هم‌انديشى گويش‌شناسى ايران، همان.
(۲۲) عبدالحسين زرين‌كوب، تاريخ ايران بعد از اسلام، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲۳) محسن صادقى، «بررسى گويش كردى كرمانژى»، پايان‌نامه كارشناسى ارشد فرهنگ و زبانهاى باستان ايران، دانشگاه شيراز ۱۳۷۷ش.
(۲۴) حبيب صفرزاده، «پژوهشى در گويش تاتى شمال خراسان و كاربرد آن در تصحيح و شرح متون ادب فارسى»، مجله دانشكده ادبيات و علوم‌انسانى دانشگاه فردوسى مشهد، سال ۴۰، ش ۴ (زمستان ۱۳۸۶).
(۲۵) همو، «تاتى : گويشى در شمال خراسان»، فرهنگ خراسان، سال ۲، ش ۷ و ۸ (پاييز و زمستان ۱۳۸۱).
(۲۶) همو، گويش تاتى شمال خراسان، مشهد ۱۳۸۲ش.
(۲۷) حبيب‌اللّه عباسى، «نگاهى به پيشينه تاريخى اعراب جنوب خراسان»، در ديار آفتاب (خراسان‌شناسى)، به اهتمام محمد عزيزى، تهران: روزگار، ۱۳۷۷ش.
(۲۸) فرهنگ جغرافيايى آباديهاى كشور: استان خراسان جنوبى، شهرستان نهبندان، تهران: سازمان جغرافيايى نيروهاى مسلح، ۱۳۸۸ش.
(۲۹) فرهنگ جغرافيايى آباديهاى كشور: استان خراسان رضوى، شهرستان چناران، همان، شهرستان درگز، همان، شهرستان سبزوار، همان، شهرستان سرخس، همان، شهرستان قوچان، تهران: سازمان جغرافيايى نيروهاى مسلح، ۱۳۸۴ش.
(۳۰) فرهنگ جغرافيايى آباديهاى كشور: استان خراسان شمالى، شهرستان اسفراين، همان، شهرستان بجنورد، همان، شهرستان جاجرم، همان، شهرستان شيروان، همان، شهرستان مانه و سملقان، تهران: سازمان جغرافيايى نيروهاى مسلح، ۱۳۸۴ش.
(۳۱) الى ايوانوويچ كالسنيكوف، «قوميت‌هاى خراسان از ديدگاه جغرافى‌دانان مسلمان سده‌هاى ۹ـ۱۳م (۳ـ۷ق) در خراسان»، ترجمه محسن سليم و محمدعلى موسوى، فرهنگ خراسان، سال ۲، ش ۵ و ۶ (بهار و تابستان ۱۳۸۱).
(۳۲) احمد كسروى، مجموعه زبان پاك: آذرى يا زبان باستان آذربايگان، نامهاى شهرها و ديه‌هاى ايران، به كوشش عزيزاللّه عليزاده، تهران ۱۳۷۸ش.
(۳۳) نجيب مايل هروى، سايه به سايه: دفتر مقاله‌ها و رساله‌هاى عرفانى، ادبى و كتاب شناختى، تهران ۱۳۷۸ش.
(۳۴) حسين مصطفوى‌گرو، «بررسى تاريخى نظام آوايى گويش كرمانجى خراسان»، مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد، سال ۴۰، ش ۴ (زمستان ۱۳۸۶).
(۳۵) جواد هيئت، سيرى در تاريخ زبان و لهجه‌هاى تركى، تهران ۱۳۶۵ش.
(۳۶) ياقوت حموى، معجم البلدان.
(۳۷) چارلز ادوارد ييت، سفرنامه خراسان و سيستان، ترجمه قدرت‌اللّه روشنى زعفرانلو و مهرداد رهبرى، تهران ۱۳۶۵ش.
(۳۸) Sven-Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed. Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵.
(۳۹) Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no.۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷) .
(۴۰) idem, "Irano-Turkic", in Turkic-Iranian contact areas: historical and linguistic aspects, ed. Lars Johanson and Christiane Bulut, Wiesbaden: Harrassowitz Verlag, ۲۰۰۶.
(۴۱) idem, "Turkic languages of Iran", in The Turkic languages, ed. Lars Johanson and Eva A. Csato, London: Routledge, ۱۹۹۸.
(۴۲) G. K. Dulling, The Hazaragi dialect of Afghan Persian, ۱۹۷۳     .
(۴۳) EIr., s.vv. "Arab.IV: Arab tribes of Iran" (by P. Oberling), "Baluchistan.III: Baluchi language and literature" (by J. Elfenbein), "Hazara.IV. Hazaragi dialect" (by Charles M. Kieffer), "Iran.VII: non-Iranian languages of Iran" (by Gernot Windfuhr) .
(۴۴) EI۲, s.vv. "Kurds, Kurdistan.V: language" (by D.N. Mackenzie), "Luli" (by V. Minorsky- P. Elwell- Sutton    ) .
(۴۵) Richard N. Frye and A. M. Sayili, "The Turks in Khurasan and Transoxania at the time of the Arab conquest", The Moslem world, XXXV, no.۴ (Oct.۱۹۴۵) .
(۴۶) Geoffrey Haig, "Turkish influence on Kurmanji: evidence from the Tunceli dialect", in Turkic-Iranian contact areas, ibid.
(۴۷) International encyclopedia of linguistics, ed. William Bright, New York: Oxford University Press, ۱۹۹۲.
(۴۸) Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J [۳]     ASB, new series, vol.۱۶, no.۷ (۱۹۲۰) .
(۴۹) idem, "Notes on Khorasani Kurdish", ibid, new series, ۲۳, no.۱ (۱۹۲۷) .
(۵۰) idem, "Notes on the ethnology of Khurasan", The Geographical journal, vol.۶۷, no.۲ (Feb. ۱۹۲۶) .
(۵۱) Lars Johanson, "Code-copying in Irano-Turkic", Language sciences, vol.۲۰, no.۳ (۱۹۹۸) .
(۵۲) idem, "Historical, cultural and linguistic aspects of Turkic-Iranian contiguity", in Turkic-Iranian contact areas, ibid, ۲۰۰۶.
(۵۳) Sayed Asker Mousavi, The Hazaras of Afghanistan: an historical, cultural economic and political study, Richmond ۱۹۹۸.
(۵۴) Michael Weiers, "Moghol", in The Mongolic languages, ed. Juha Janhunen, London: Routledge, ۲۰۰۳.
(۵۵) Ehsan Yarshater, A grammar of southern Tati dialects, The Hague ۱۹۶۹.


۶ - پانویس


 
۱. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۴۹.
۲. ذیل «الطبسان»، یاقوت حموی، معجم البلدان.
۳. کلیفورد ادموند باسورث، تاریخ سیستان، ج۱، ص۵.
۴. حبیب‌اللّه عباسی، «نگاهی به پیشینه تاریخی اعراب جنوب خراسان»، ج۱، ص۳۱ـ۳۴.
۵. عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۳۶۷ـ ۳۶۸.
۶. اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج۱، ص۹۴۷.
۷. فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان جنوبی، شهرستان نهبندان، ص ۳۴ .
۸. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۲۷.
۹. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۶.
۱۰. د. ایرانیکا، ج ۲، ص ۲۱۷
۱۱. چارلز ادوارد ییت، سفرنامه خراسان و سیستان، ج۱، ص۳۵.
۱۲. vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ص ۱۵۶
۱۳. حبیب‌اللّه عباسی، «نگاهی به پیشینه تاریخی اعراب جنوب خراسان»، ج۱، ص۳۴.
۱۴. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۳۱.
۱۵. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۴.
۱۶. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۷.
۱۷. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۵۸ـ۶۰.
۱۸. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۳.
۱۹. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۴.
۲۰. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۲.
۲۱. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۱۴.
۲۲. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۶۲ـ۶۵.
۲۳. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۳.
۲۴. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۶۵ـ۷۰.
۲۵. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳.
۲۶. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۶۵.
۲۷. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۷۲.
۲۸. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳.
۲۹. لطفاً برای دیدن اصل کلمات و واج های عربی به خود کتاب مراجعه نمایید
۳۰. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۶.
۳۱. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۸۲.
۳۲. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۶.
۳۳. د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۴۰۳؛ جدول ۱ .
۳۴. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۸۲.
۳۵. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۶.
۳۶. اسماعیل جانی، «بررسی و توصیف گویش عربی شهرستان درمیان»، ج۱، ص۸۴ـ۸۵.
۳۷. Sven،Olof Dahlgren, "On the Arabic of Arabkhane in eastern Iran", in Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic, ed Eva Agnes Csato, Bo Isaksson, and Carina Jahani, London: Routledge Curzon, ۲۰۰۵، ج۱، ص۱۶۷.
۳۸. د. ایرانیکا،، ج ۱۳، ص ۴۰۳؛ جدول ۱ .
۳۹. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۴.
۴۰. (Richard N Frye and A M Sayili, "The Turks in Khurasan and Transoxania at the time of the Arab conquest", The Moslem world, XXXV, no۴ (Oct۱۹۴۵، ص ۳۱۵
۴۱. ابن‌حوقل، المسالک والممالک، ج۱، ص۴۱۹.
۴۲. اصطخری، مسالک الممالک، ج۱، ص۲۵۳.
۴۳. Lars Johanson, "Code،copying in Irano،Turkic", Language sciences, vol۲۰, no۳ (۱۹۹۸)، ج۱، ص۳۲۵.
۴۴. الی ایوانوویچ کالسنیکوف، قومیت‌های خراسان از دیدگاه جغرافی‌دانان مسلمان سده‌های ۹ـ۱۳م (۳ـ۷ق)، ج۱، ص۸۴.
۴۵. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۴.
۴۶. جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۳.
۴۷. د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۳۹۶
۴۸. د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۳۹۶
۴۹. Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۷۵.
۵۰. جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۴.
۵۱. جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۳.
۵۲. Lars Johanson, "Code-copying in Irano-Turkic", Language sciences, vol.۲۰, no.۳ (۱۹۹۸، ص ۳۲۶
۵۳. جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۳.
۵۴. دایرة‌المعارف جهانی زبان‌شناسیج ۴، ص ۱۸۹
۵۵. دایرة‌المعارف جهانی زبان‌شناسی ج ۴، ص ۱۸۹
۵۶. Lars Johanson, "Code،copying in Irano،Turkic", Language sciences, vol۲۰, no۳ (۱۹۹۸)، ج۱، ص۱۰.
۵۷. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۰.
۵۸. Geoffrey Haig, "Turkish influence on Kurmanji: evidence from the Tunceli dialect", in Turkic،Iranian contact areas, ibid.
۵۹. جواد هیئت، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۶.
۶۰. Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۴۹.
۶۱. د. ایرانیکا، ج ۱۳، ص ۳۹۷
۶۲. Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۷۴ـ ۲۷۵.
۶۳. جدول ۲
۶۴. Gerhard Doerfer, "Iran'da Turkler", Turk dili, no۴۳۱ (Kasim ۱۹۸۷)، ج۱، ص۲۷۴ـ ۲۷۵.
۶۵. جدول ۲
۶۶. کلیم‌اللّه توحدی، حرکت تاریخی کرد به خراسان در دفاع از استقلال ایران، ج۱، ص۵.
۶۷. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۱، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۶۸. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «مقایسه ساخت فعل در کرمانجی خراسانی، ج۱، ص۱۶، کردی کرمانشاهی و کردی مهابادی»، ۱۳۷۹ش ج.
۶۹. ، اصطخری، ج۱، ص۲۷۱، ۲۷۴مسالک الممالک.
۷۰. ابن‌حوقل، المسالک والممالک، ج۱، ص۴۴۳.
۷۱. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۰.
۷۲. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۱، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۷۳. ذیل Kurdistan. V" "Kurds,.
۷۴. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «مقایسه ساخت فعل در کرمانجی خراسانی، ج۱، ص۷۱، کردی کرمانشاهی و کردی مهابادی»، ۱۳۷۹ش ج.
۷۵. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۷۲.
۷۶. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۲.
۷۷. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۲، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۷۸. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۲، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۷۹. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۰.
۸۰. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۲، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۸۱. شیروان، مانه و سملقان، جاجرم، و بجنورد، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان شمالی، ۱۳۸۴ش.
۸۲. درگز، سرخس، سبزوار، چناران، ذیل بخش جغرافیایی انسانی، زبان، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان رضوی، ۱۳۸۴ش.
۸۳. «بررسی گویش کردی کرمانژی».
۸۴. احمدرضا حسن‌پور امیری گلیان، «واژه‌نامه ریشه شناسانه گویش کردی کرمانجی شیروان خراسان همراه با توصیف صوتی آن»، ج۱، صر.
۸۵. علی جلایرلان، «بررسی گویش کرمانجی شمال خراسان، ج۱، ص۸.
۸۶. حسین مصطفوی‌گرو، «بررسی تاریخی نظام آوایی گویش کرمانجی خراسان»، ج۱، ص۳۴، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۴۰، ش ۴ (زمستان ۱۳۸۶).
۸۷. ، حسنعلی ترقی‌اوغاز، ج۱، ص۱۱۴،۱۱۹ـ۱۲۰ «برخی ویژگیهای آوایی، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۸۸. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۹، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۸۹. ذیل Kurdistan. V" "Kurds,.
۹۰. جدول ۳
۹۱. ذیل Kurdistan. V" "Kurds,.
۹۲. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۵، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۹۳. علی جلایرلان، «بررسی گویش کرمانجی شمال خراسان، ج۱، ص۱۴ـ۱۵.
۹۴. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «مقایسه ساخت فعل در کرمانجی خراسانی، ج۱، ص۶۸ـ۷۰، کردی کرمانشاهی و کردی مهابادی»، ۱۳۷۹ش ج.
۹۵. حسنعلی ترقی‌اوغاز، «برخی ویژگیهای آوایی، ج۱، ص۱۳۱، ساختواژی و نحوی کرمانجی خراسانی»، ۱۳۸۱ش.
۹۶. شیروان، مانه و سملقان، جاجرم، و بجنورد، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان شمالی، ۱۳۸۴ش.
۹۷. حبیب صفرزاده، گویش تاتی شمال خراسان، ۱۳۸۲ش، ص ۲۲
۹۸. حبیب صفرزاده، گویش تاتی شمال خراسان، ج۱، ص۲۵ـ۳۹، ۱۳۸۲ش.
۹۹. حبیب صفرزاده، «پژوهشی در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی»، ۱۳۸۶ش، ص ۷۸ـ۸۷
۱۰۰. «بررسی تاریخی نظام آوایی گویش کرمانجی خراسان»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۴۰، ش ۴ (زمستان ۱۳۸۶).
۱۰۱. حبیب صفرزاده، «پژوهشی در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی»، ، ص ۷۴.
۱۰۲. یارشاطر، ص ۱۷
۱۰۳. برای اطلاع از ریشه‌شناسی گویش تاتی حبیب صفرزاده، «تاتی: گویشی در شمال خراسان»، ۱۳۸۱. ص ۱۸۳
۱۰۴. یارشاطر، ص ۱۷
۱۰۵. احمد کسروی، مجموعه زبان پاک، ج۱، ص۱۳۵.
۱۰۶. یوسیف میخائیلوویچ اورانسکی، زبانهای ایرانی، ج۱، ص۱۳۷، ۱۳۷۸ش.
۱۰۷. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۴۶.
۱۰۸. د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
۱۰۹. موسوی، ص ۱۵۰ـ۱۵۱
۱۱۰. لطفی تمیرخانوف، تاریخ ملی‌هزاره، ج۱، ص۳۱.
۱۱۱. محمدجواد خاوری، دو بیتی‌های عامیانه هزارگی، ج۱، ص۱۴، ۱۳۸۲ش.
۱۱۲. Michael Weiers, "Moghol", in The Mongolic languages, ed Juha Janhunen, London: Routledge, ۲۰۰۳، ج۱، ص۲۴۸.
۱۱۳. محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۸، ۱۳۸۵ش.
۱۱۴. موسوی، ص ۱۵۱
۱۱۵. محمدجواد خاوری، امثال و حکم مردم هزاره، ج۱، ص۱۶، ۱۳۸۰ش.
۱۱۶. د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
۱۱۷. حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۸.
۱۱۸. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۵.
۱۱۹. حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص ۱۳۳ـ۱۳۴
۱۲۰. افغانستان
۱۲۱. G K Dulling, The Hazaragi dialect of Afghan Persian, (London ۱۹۷۳)، ج۱، ص۱۳.
۱۲۲. G K Dulling, The Hazaragi dialect of Afghan Persian, (London ۱۹۷۳)، ج۱، ص۴۷.
۱۲۳. محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۴۳، ۱۳۸۵ش.
۱۲۴. محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۷۱، ۱۳۸۵ش.
۱۲۵. محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۷۰، ۱۳۸۵ش.
۱۲۶. محمدتقی بهار، سبک‌شناسی، ج۱، ص۱۹۱.
۱۲۷. د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
۱۲۸. د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
۱۲۹. نجیب مایل هروی، سایه به سایه، ج۱، ص۱۳۸.
۱۳۰. حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶.
۱۳۱. محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۵۷، ۱۳۸۵ش.
۱۳۲. د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
۱۳۳. حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸.
۱۳۴. د. ایرانیکا، ذیل "Hazara. IV"
۱۳۵. حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۵۰.
۱۳۶. محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۵۵، ۱۳۸۵ش.
۱۳۷. محمدتقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۹، ۱۳۸۵ش.
۱۳۸. قومیت‌های خراسان از دیدگاه جغرافی‌دانان مسلمان سده‌های ۹ـ۱۳م (۳ـ۷ق).
۱۳۹. حسن پولادی، تاریخ هزاره‌ها، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۴۶.
۱۴۰. موسوی، ص ۸۲
۱۴۱. محمدجواد خاوری، امثال و حکم مردم هزاره، ۱۳۸۰ش.
۱۴۲. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۲.
۱۴۳. د. ایرانیکا، ذیل "Baluchistan. III"
۱۴۴. یوسیف میخائیلوویچ اورانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی، ج۱، ص۳۱۳، ۱۳۵۸ش.
۱۴۵. یوسیف میخائیلوویچ اورانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی، ج۱، ص۳۱۵، ۱۳۵۸ش.
۱۴۶. فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور: استان خراسان شمالی، ۱۳۸۴ش.
۱۴۷. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۱۵۷.
۱۴۸. vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ص ۱۵۷
۱۴۹. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۴.
۱۵۰. دایرة‌المعارف جهانی زبان‌شناسی، ج ۱، ص ۲۴۲.
۱۵۱. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۴.
۱۵۲. حسن رضائی باغ‌بیدی، «بررسی و طبقه‌بندی گویشهای کولیان ایران»، ج۱، ص۲۴۴.
۱۵۳. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰) ص ۲۸۵
۱۵۴. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۶.
۱۵۵. حسن رضائی باغ‌بیدی، «بررسی و طبقه‌بندی گویشهای کولیان ایران»، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۳.
۱۵۶. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J (R) ASB, new series, vol۱۶, no۷ (۱۹۲۰)، ج۱، ص۲۸۵.
۱۵۷. رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذيل "Luli".


۷ - منبع



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خراسان (۳)، زبان‌های رایج خراسان»، شماره۶۹۶۲.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.